تو در زمزمه ای
سرزمین سوزان تب مرا
به آهستگی نسیم
در نوردیدی
و شرح غزل زمان
فراموسی و نسیان خورجین های خالی باورم شد
این را به سطوح بزرگ
ژرف پنداشتی
و گذرت
شعله های سرودین بخشش را
به نیایش گندمزار
در حماسه ی غروب
به فصل تکامل داد
و
رویای شبنم
زندگیم را
درحقیقت
به زمین فرو چکاند
و زمزمه شد عشق.!!!
سعید باقری