شاید در این لحظه...

شاید در این لحظه...

دل نوشته ها و سروده ها
شاید در این لحظه...

شاید در این لحظه...

دل نوشته ها و سروده ها

 

سرباز خروشید؛

آن رگِ به خواب رفته جوشید؛

شاهی که به رویا خاموش بود؛

در نبض زمان به جان ،کوشید

بِنگر

ما و تو و او

و هر کس

در چنبر شاهرگِ هر دید

آزاد سرویم  یا که یک بید... 

 

 

سعید باقری

نظرات 2 + ارسال نظر
سروناز 1392,04,08 ساعت 02:27

عالی بود پسر!

سروناز 1392,04,08 ساعت 02:31

سعید عزیز
سروده هایت را قبول دارم و از صمیم دل آرزوی موفقیت روزافزونت در عرصه شعر دارم.

ممنونم
باشد تا چه شود.
از اینکه به وبلاگ من میای و از سروده هام استقبال میکنی سپاسگذارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد